از سیاست چه میدانی؟!
از سیاست چه میدانی؟!
مسعود کریمی بیرانوند
سیاست از جمله مفاهیمی است که درک آن سهل و ممتنع است. غالب مردم از سیاست حرف می زنند، اما دانشمندان علم سیاست هنوز در مورد اصل مفهوم آن دچار اختلاف نظر زیاد هستند. بسیاری از مشکلات جامعه و عالَمِ سیاست نیز از همین سوء برداشت ها نشأت می گیرد. از کنفوسیوس، حکیم معروف چین باستان پرسیدند؛ برای رهایی از وضعیت شوم باید چه تدابیری اندیشید؟ او چنین جواب داد: «باید کاری کرد که واژه ها در معنای درست خود به کار روند... وقتی کلمات دقیق نباشند، حکم ها روشن نیست، کارها رونق نمی گیرد، مجازاتها به جا اعمال نمی شوند و مردم سر از کارها در نمی آورند» (1). آیزایا برلین، فیلسوف سیاسی اهل انگلستان هم معتقد است؛ «این آشفتگی های مفهومی، به آشفته فکری می انجامد و آشفته فکری هم به وحشیگری در عمل» (2).
به همین خاطر قصد دارم نتیجه سالها تحقیق و تفکر خود در موضوع سیاست را به زبان ساده بیان کنم.
سیاست یعنی «شیوه های اثرگذاری بر تصمیم های مردم در جهت تأمین مصالح عمومی جامعه». دراینجا سه جزء داریم:
شیوه های اثرگذاری (روش) ➕ تصمیمات مردم (کنش) ➕ مصالح جامعه (ارزش).
در تمام تعاریف بزرگان دینی این سه جزء وجود دارد. آیه معروفه 25 سوره حدید اشاره دارد به روش های اثرگذاری یا همان هدایتگری باریتعالی و فرستادگانش بر روی مردم تا آنها خود به جهت مصالح اجتماعی شان که افضل آنها عدل است، به پا خیزند.
امام خمینی (ره) این حکیم فرزانه با عباراتی ساده همین سه جزء مهم را در تعریف خود از "سیاست" عنوان می کند. « سیاست این است که جامعه را هدایت کند و راه ببرد، تمام مصالح جامعه را در نظر بگیرد و تمام ابعاد انسان و جامعه را در نظر بگیرد، و اینها را هدایت کند به طرف آن چیزی که صلاحشان است، صلاح ملت است، صلاح افراد است» (صحیفه امام، ج۱۳، ص ۴۳۲). روحش شاد
پس سیاست سه عنصر مهم دارد: هدایتگری (شیوه های اثرگذاری)، تصمیمات مردم (کنشگران مختار) و مصالح عمومی (ارزشها و اهداف جمعی). هرقدر از هر یک از این عناصر غفلت شود، سیاست از معنای صحیح خود دور می شود.
غفلت از عنصر اول یعنی اثرگذاری و هدایتگری باعث می شود نخبگان و احزاب سیاسی بی خاصیت شده و صرفاً دنباله رو جو غالب باشند، مانند احزاب فعلی ایران که در عوض این که پیشرو باشند، منتظرند ببینند؛ جو به نفع چه کسانی و جریان به چه سمتی پیش می رود تا خود را با آن همراه کنند.
غفلت از عنصر دوم یعنی نقش مردم و لزوم تصمیم گیری آنها به دیکتاتوری و نظام سیاسی بسته می انجامد که نمونه هایی از آن را در کشورهای بلوک شرق شاهد بودیم
غفلت از عنصر سوم یعنی مصالح عمومی جامعه به منفعت طلبی و فردگرایی منجر می شود همانند کشورهای غربی که دموکراسی در آنجا همچون لیگ مسابقات باشگاه های قدرت و ثروت درآمده است.
از سیاست چه میدانی؟! (2)
مسعود کریمی بیرانوند
در نوشته قبلی گفتیم که «سیاست یعنی شیوه اثرگذاری بر تصمیم مردم در جهت مصالح جامعه». در نظام دموکراسی مستقیم، مردم در تمام امور عمومی مستقیماً نظر می دهند، اما این نوع دموکراسی تنها در جوامع کوچک مثل آتن در دوران باستان یا برخی کانتون های کم جمعیت در سوییس امروز قابل اجراست. دموکراسی مستقیم در جوامع کنونی نه مطلوب است و نه ممکن. البته روشهایی مثل رفراندوم، پله بی سیت، ابتکار عام و بازخوانی در موارد خاص کاربرد دارد و برخی امیدوارند با توسعه ارتباطات مجازی امکان دموکراسی مستقیم به وجود آید.
اما واقعیت این است که دموکراسینمایندگی رائج ترین شکل حکومت در دنیاست و از قضا با مردمسالاریدینی هم قرابت زیادی دارد. در این مدل دموکراسی، مردم نمایندگانی را از جانب خود به مجلس و دولت میفرستند تا از طرف آنها به وضع قوانین عادی، اجرا و نظارت بر آنها بپردازند. اینجاست که اولین عنصر از تعریف سیاست یعنی هدایتگری و اثرگذاری بر تصمیمات مردم خود را نشان می دهد.
در مردم سالاری دینی، نخبگان سیاسی و متنفذان اجتماعی باید وظیفه هدایت گری خود را انجام دهند تا مردم شایستگان را نمایندگان خود قرار دهند. متاسفانه عدم توجه به نقش پیشاهنگی و راهبری نخبگان مشکلاتی را بوجود آورده که در چهار قسمت به آن اشاره می شود:
✅ نبود احزاب و تشکلهای قوی و سالم (عدم علم، انگیزه و تحرک جمعی نخبگان)
گفته شده؛ دموکراسی نمایندگی و احزاب دوقلو هستند. احزاب باید نقش تسهیل گری و وساطت میان مردم و مسئولان را به خوبی ایفا کنند. حضرت آیت الله خامنه ای در این باره می گویند؛ « ما با تحزب مطلقا مخالف نیستیم. اینکه خیال کنند ما با حزب و تحزب مخالفیم، نه، اینطور نیست.... منتها آن حزبی که موردنظر ماست، عبارت است از یک تشکیلاتی که نقش راهنمایی و هدایت آحاد مردم را بهسمت یک آرمانهایی ایفا میکند».
✅ عدم تشخیص نمایندگان شایسته به خاطر مشخص نبودن دقیق معیارها و اطلاعات
واقعیت این است که در دنیای شلوغ امروزی مردم عادی وقت پرداختن به همه تخصص ها را ندارند و در هر امری به #متخصصان_متعهد رجوع می کنند. شناختن نامزدهای انتخاباتی و توان و سلامت آن ها در میان تبلیغات پر زرق و برق انتخاباتی نیز کاری سخت و وقتگیر است. بیان این حقیقت توهین به شعور مردم نیست، بلکه عین صداقت و احترام به آن هاست.
✅ عدم حمایت واقعی از نامزدها و نمایندگان شایسته
در انتخابات کشور ما به خصوص در سطح مجلس و شورا، این خود نامزد و اطرافیان او هستند که بیشترین نقش را در کسب رای دارند. بر خلاف آنچه پنداشته می شود، احزاب رسمی در ایران از جهات مالی، فکری و نیروی انسانی تقریباً هیچ حمایتی از نامزدها نمی کنند و تنها با حمایت معنوی از آنها به نوعی به آنها وجاهت و مشروعیت سیاسی می بخشند. پرواضح است که با این وضعیت، نامزدهای اصلح توان رقابت با نامزدهای ثروتمند، شارلاتان و معامله گر را ندارند که برای رسیدن به هدف از هر نوع ابزار نامشروعی ابا ندارند.
✅ عدم نظارت بر نمایندگان از سوی نخبگان و احزاب و تشکلها
از آنجا که نمایندگان با توان و کوشش خود و اطرافیان و نیز حمایت دلالان واسپانسرهای انتخاباتی به کرسی نمایندگی رسیده اند، عملاً به احزاب پاسخگو نیستند و حمایت تعارف آمیز آنها را با یک تشکر خشک و خالی پاسخ می دهند. طبیعی است که آنها باید به فکر پر کردن جیب خود و اسپانسرهایشان برای جبران هزینه های انتخاباتی سابق و تامین هزینه های انتخابات های آتی باشند.
یاوران اصلح در شرایط فقدان احزاب موثر و سالم تلاشی است هر چند اندک برای رفع این مشکل. استخراج و ترویج معیارهای نامزد اصلح (اصلاح فرهنگ سیاسی در انتخابات)، پالایش کاندیداها و شناسایی و شناساندن کاندیداهای اصلح، ارائه طرح و برنامه به نمایندگان آینده برای پیشرفت عادلانه جامعه و شهر بخشی از وظایفی است که این تشکل نوپا و بدون امکانات، خالصانه و بدون هیچ گونه چشمداشت شخصی و گروهی به دنبال انجام آنهاست. امید ما به خداست. شما هم میتوانید در این راستا به ما یاری برسانید.
از سیاست چه میدانی؟ (4)
مسعود کریمی بیرانوند
قبلا گفتیم که سومین رکن #سیاست، توجه به مصالح عمومی جامعه است. اکنون به برخی از نتایج نامیمون غفلت از این مهم در صحنه انتخابات اشاره می کنیم.
شلوغ کاری به بهانه گرم کردن تنور انتخابات (کیفیت فدای کمیت)
متاسفانه گاه فراموش می شود که انتخابات یک ابزار برای تحقق اهداف صحیح جامعه و حکومت است و گویی به آن به عنوان یک هدف برخورد می شود. این که هر چقدر انتخابات با شور و شوق بیشتری برگزار گردد، ثمرات بیشتری برای مردم و نظام دارد، کاملاً درست است. اما برای این مهم قرار نیست، بسیاری از دیگر ارزشهای مهم فدا شود. به عنوان نمونه وقتی تعداد کاندیداها به طور غیرمعقولی بالا می رود و امکان یک شناخت اجمالی از بیشتر آنها برای مردم فراهم نمی شود و یا این که برای جذب آراء اجازه داده می شود به هر روش جاهلانه و خلاف اخلاق متوسل شوند، احتمال انتخاب غلط زیاد می شود.
ما به عنوان #یاوران_اصلح سعی داریم اوّلا طی جلساتی که با مسئولان (صدا و سیما، شورای نگهبان، دادگستری، سازمان تبلیغات، فرمانداری) داریم، از آنها مهیا ساختن یک فضای صحیح و سالم برای برگزاری انتخابات را مطالبه کنیم و ثانیاً با افشاگری قانون شکنی ها و ناهنجاری های (هزینه های وحشتناک، معامله گریهای پنهان و اشکار، تهمت ها و دروغها، تقلب ها و تخلفات) کسانی که میخواهند ضعف خود را با شلوغی جبران کنند، رسوا کنیم.
عدم توان رقابت افراد اصلح با کاندیداهای ثروتمند و قدرتمند
وقتی به هر بهانه ای دست تبهکاران و دلالان انتخاباتی را بازگذاشتیم، نتیجه این می شود که انسانهای شریف و پاک، توان و رغبت شرکت در چنین میدانی را از دست می دهند. در این صورت نه تنها نماینده شایسته ای نخواهیم داشت، بلکه حتی به فرض این که اتفاقاً آدم سالم و عالمی هم رای بیاورد، مکانیسم غلط به او اجازه کار کردن نمی دهد، چرا که مجبور است پاسخگوی زیاده خواهانی باشد که برای او سرمایه مالی و نیروی انسانی گذاشته اند. از نظر ما شاید بتوان با معرفی و حمایت از افراد اصلح و بیان تجربه های موفق برای مردم (مثل شهید رجایی و یا در زمان حال روی کار آمدن آیت الله رئیسی) گوی سبقت را از باندهای ثروت و قدرت ربود. ان شاء الله
بسیار آموزنده بود