اغتشاشات ۱۴۰۱ و نسبت آن با مثلث هویتی جامعه لرستان
مسعود کریمی بیرانوند
ساختار هویت در جامعه ما ایرانی ها مثلثی با سه ضلع است؛ «قومیت، ملیت و دیانت». از تلاقی هر دو ضلع از این مثلث هویتی یک زاویه داخلی تشکیل می شود که می توان موضوعات جامعه را از آن زاویه نگریست. این سه زاویه ی داخلی همگرا بوده و در مرکز مثلث که نقطه ثقل آن هم هست، به هم می رسند.
مطالعات تاریخ ایران نشان می دهد؛ هر گاه در توجه به این سه ضلع هویتی افراط یا تفریط صورت گرفته است، این نظم مثلثی به هم خورده است و نوعی بی تعادلی یا حتی فروپاشی زیان بار به همراه آورده است. بنابراین حکومت ها وقتی موفق و ماندگار خواهند بود که در مرکز ثقل این مثلث بنشینند.
با این حال این سه مقوله به خودی خود تنافر یا تضادی با یکدیگر نداشته و تنها در صورت دخالت عناصر خارجی بوده که این همگرایی به واگرایی مبدل شده است و نیروی گریز از مرکز به ارکان مثلث وارد می شود و ساکنان سرزمین ما نیز به درستی به این نکته واقف بوده اند.
به عنوان نمونه قوم «لر» از قدیمی ترین ساکنان این سرزمین بوده که با تشکیل کشور ایران و ظهور دین های زردشت و اسلام مشکلی نداشته و با آن ها حیات مسالمت آمیز داشته است و تاریخ به یاد ندارد که لرها با فرهنگ ایرانی و اسلامی تنازعی داشته باشند. در عوض نمونه های زیادی وجود دارد که به ما می گوید؛ لرها چه در قالب ایران و چه به طور مستقل در مقابل هجوم خارجی ها ایستاده اند. مقاومت در برابر مغول ها، تیمور گورکانی، عثمانی ها، افغان ها، انگلیس ها و روس ها این واقعیت را به خوبی نشان می دهد.
انگلیسی ها که در جنگ جهانی اول برای تصرف لرستان به دردسر افتاده بودند، پی به این برده بودند که تا قوم لر بر هویت خود باقی است، به سلطه ی استعمارگران تن نخواهد داد و لذا بعد از جنگ خواستند از طریق مهره ی خود در ایران یعنی رضاخان با طرح «تخته قاپو» یا همان اسکان عشایر هویت عشایر را از بین ببرند که منجر به درگیری های شدیدی در لرستان شد؛ به گونه ای که گفته می شود؛ اولین بمباران هوایی ایران در آن زمان توسط هواپیماهای بریتانیا در لرستان اتفاق افتاد.
قصابیِ لرستانی ها در زمان پهلوی به رغم خسارت های مادی و جانی زیاد، نتوانست عناصر ذاتی فرهنگ لری مثل غیرت، سلحشوری، صداقت، وفای به عهد و سوگند، عفت و پاکدامنی، خانواده دوستی، احترام به بزرگترها، دینداری و وطن دوستی را از بین ببرد و لرها با پیوستن به انقلاب اسلامی و امام خمینی نسخه ی حکومت وابسته پهلوی را در هم پیچیدند و پس از آن نیز از ملیت و دیانت خود کوتاه نیامده اند.
فرهنگ غرب از سوی محققان در تمام جهان به عنوان یک فرهنگ مهاجم شناخته شده است. می توان ادعا کرد در تمام ادوار تاریخ هیچ فرهنگی این چنین به جنگ فرهنگ های دیگر نرفته است؛ تا آنجا که هزاران پدیده و نماد فرهنگی از قبیل پوشاک، زبان، بازی، معماری، آداب و رسوم ملل و اقوام مختلف را به نابودی کشانده است.
مطمئنّاً حکومت های غربی می دانند که در جنگ تمدن ها، مهترین ابزار برای غلبه بر ایران و به تبع آن لرستان، سلاح فکری و فرهنگی است و تا هویت لرستان پابرجاست، دژ فلک الافلاک تسخیر ناپذیر است. در اغتشاشات اخیر (پاییز ۱۴۰۱) نیز به رغم سرمایه گذاری ها و توطئه های زیاد، لرستانی ها به علت گوهر هویت خویش با اقداماتشان همراهی نکردند.
به عنوان نمونه برخی در ابتدا سعی داشتند از نماد «گُلوَنی» برای همراهی مردم استفاده کنند؛ اما خیلی زود مجبور شدند آن را کنار گذاشته و «برهنگی» را جایگزین آن کنند یا در مراسم ترحیم دختری که قربانی همین تهاجمات فرهنگ غرب شده بود، سرود حماسی «دایه دایه» را سر دادند، غافل از اینکه این اشعار حماسی اگر نگوییم به صورت هوشمند، باید گفت به طور طبیعی مخاطب خودش را پیدا خواهد کرد و لذا به کارشان نیامد و ناچار به استفاده از سبک های موسیقی غربی شدند. به عنوان نمونه دیگر با اینکه ورزش هایی چون فوتبال خود ناشی از هجوم فرهنگ غرب بوده و ورزش ها و تفریحات غنی و بومی ما را به انزوا برده است؛ اما اغتشاشگران بازیکن مطرح لرستانی تیم فوتبال یعنی «وحید امیری» را نیز به خاطر عدم همراهی با اغتشاشات به باد ناسزاگویی و تهدید گرفتند که این بر خلاف ارزش های هویتی ما یعنی احترام به قهرمانان وطن و جامعه است.
صرفنظر از اینکه موفقیت سیاسی اغتشاشات نه مطلوب است و نه ممکن؛ به طور آشکار می توان برای رفتارها و ایستارهای نابهنجاری مانند تبلیغ بی عفتی در کلام، بی غیرتی و ناموس گریزی، برهنگی و هرزگی، خانواده گریزی و بی احترامی به بزرگترها، بی هدفی و پوچ گرایی، دروغ گویی و دین ستیزی در این روزها مصادیق زیادی پیدا کرد که خود گواهی می دهد اغتشاشات از جنبه ی فرهنگی نیز در جامعه ی لرستان راه به جایی نخواهد برد و محکوم به شکست است.