اگر قاسم سلیمانی رئیس جمهور می شد!
مسعود کریمی بیرانوند
سالهای آخر عمر مبارک شهید سلیمانی بحثی بوجود آمده بود مبنی بر اینکه آیا قاسم سلیمانی رئیس جمهور آینده ایران خواهد بود؟ هرچند در آن زمان ایشان به صورت مکتوب و شفاهی ردّ کرده بودند اما به طور کلی سه دیدگاه در این باره وجود داشت:
- قاسم سلیمانی مثل هر انسان دیگری طالب شهرت و قدرت است و مثل هر مسئول دیگری در جمهوری اسلامی ایران، سودای ریاست جمهور در سر دارد. این دیدگاه دنیایی و مادیگرایانه بوده و جز انسانهای مغرض یا نادان کسی چنین قضاوتی نمی کرد.
- قاسم سلیمانی انسان شریف و سالمی است و خود را آلوده به سیاست و رقابتهای انتخاباتی نمی کند. این دیدگاه سکولار دقیقاً در مقابل اندیشه تشیع و به خصوص رویکرد امام خمینی و انقلاب اسلامی بوده و شهید سلیمانی چنین اندیشه التقاطی نداشت.
- قاسم سلیمانی بنده خالص خدا و سرباز مطیع ولایت بوده و به دنبال انجام تکلیف درهر جایی است که به او نیاز باشد. این دیدگاه قدرت سیاسی را نه مانند دیدگاه اول ارزش و مطلوب ذاتی میداند و نه مانند دیدگاه دوم ضدارزش و شرّ ضرور. در این دیدگاه قدرت سیاسی صرفاً یک ابزار است که اگر لازم شد برای رسیدن به اهداف والای الهی و انسانی باید تلاش کرد آن را به دست آورد.
ممکن است گفته شود امروزه سردار سلیمانی شهید جاوید شده و بحث ریاست جمهوری او چه معنایی دارد؟ باید گفت؛ راه شهید سلیمانی کمتر از خود او نیست و ممکن است دچار دوگونه تحریف شود:
- انحراف اول: «شهید سلیمانی نمونه ای منحصربفرد بود که این ستاره سهیل دیگر به این زودی رخ نمی نماید و تنها میتوانیم یاد و خاطره او را گرامی بداریم».
این گرایش به قاب عکس سازی از انسانهای الگو در طول تاریخ همواره وجود داشته است و نباید بگذاریم از شهید سلیمانی تنها یک قهرمان تاریخی ساخته شود، چرا که او سرآغازی برای پرورش و ظهور سلیمانی های دیگری است.
- انحراف دوم: «امثال سردار سلیمانی اگر وارد سیاست و انتخابات شوند یا آلوده می شوند یا توسط رقباء سیاسی در میان مردم بی ارج و نفوذ خواهند شد».
این ایده غلط قبلاً هم به اشکال دیگری مطرح بوده است مثل محصور ماندن معنویت و اخلاق به عبادت فردی و مسجد.
در مکتب خمینی (ره) ذات سیاست پلید نیست و سیاست الهی در مقابل سیاست شیطانی و سیاست حیوانی می تواند رستگاری و سعادت را برای جامعه بشری رقم زند. مُلک سلیمان تنها یک داستان نیست. با سلیمانی های دیگر میتوان مُلک سلیمانی دیگر رقم زد. درد جامعه امروز ما با دولت طراز اسلامی حل خواهد شد.
امروز اگر شهید سلیمانی یا شبیه سلیمانی ها رئیس جمهور بودند؛ با همین منابع و توان داخلی مشکلات کشور حل می شدند و تحریم ها خنثی سازی می شد. جوانگرایی و شایسته گزینی محقق می شد. بر ارزشهای اسلامی و انقلابی تاکید می شد بدون اینکه ذره ای از توجه و خدمت به مردم غفلت شود. دوقطبی سازی و جناح بازی کنار رفته و وحدت برقرار می شد. اقدام و عمل جای حرف درمانی را گرفته بود و فرامین رهبر جامعه بدون فرافکنی و اتلاف وقت جامه عمل می پوشید.
راهی جز تشکیل دولت جوان حزب اللهی نیست و این وقتی است که بخواهیم شبیه_سلیمانی ها رئیس جمهور شوند. هیچ بهانه و توجیهی نباید باعث شود از افراد اصلح دست بکشیم. اصلاح طلبی بدون اصلح طلبی همان فرصت طلبی است و اصول گرایی بدون اصلحگرایی، وصولگرایی است. در این باره سخن بسیار است که ان شاءالله بازخواهم گفت.