لیلی عشقی، ما و تشیع انقلابی
مسعود کریمی بیرانوند
لیلی عشقی فیلسوف ایرانی الاصل فرانسوی اثری به نام «زمانی غیر زمان ها» درباره رویداد انقلاب اسلامی ایران نوشته است. وی در این اثر مدعی است انقلاب ایران را با نگاهی همدلانه و با رویکرد متافیزیک شیعی تبیین کرده است. اثر عشقی در ایران مورد توجه فراوان قرار گرفت و مطابق معمول سیل مترجمانی که عنوان استاد دانشگاه و اندیشمند را یدک می کشند، بارها و بارها به نقل گفته های وی پرداخته و از آن افسانه ها ساختند.
عشقی که متاثر از روش پدیدارشناسی اگزیستانسیالیستی به دنبال فهم واقعیت انقلاب ایران و حوادث آن بوده است، همچون هانری کوربن تشیع را نوعی اسلام ایرانی برمی شمارد که در آن امام، واسط خدا و زمین در ملکوت است، با این حال وی بر خلاف کوربن معتقد است، شیعیان از سیاست به دور نبوده اند و معنویت گرایی شیعی همواره رنگ و بوی سیاسی داشته است. تشیع از منظر او همواره سیاسی بوده است، اما سیاستی مبتنی بر حقیقت و نه لزوماً شریعت و با رنگ و بوی انتقاد و انقلاب نه مدیریت و حکومت. حقیقتی که در دایره دانش رسمی محدود نیست همانند سیاستی که فارغ از قدرت دولتی و نهادهای رسمی تنفّس می کند.
لیلی عشقی انقلاب ایران را نیز پدیده ای می داند که در همان افق ملکوتی و لحظه عرفانی رخ داده است و با گرایشهای ماتریالیستی رمزگشایی نمی شود. از نظر وی تا زمان پیروزی مردم ایران چنان با عشق عمل می کردند و مستغرق در لذت انقلابیگری بودند که گویی از دنیا و از گذشته و حال بریده شده اند و حتی تصور درستی از شرایط پساانقلابی نداشتند و بعداً از بسیاری از اقدامات خود تعجّب می کردند. برنامه ها و نظرات فقهی برای اداره حکومت و تصویب قوانین شرعی مسائلی بود که بعد از آن پیش آمد و نقشی در روند انقلاب نداشت. انقلاب ایران یک ژست عرفانی بود که در «نه» صرف به شرایط موجود تجسم یافت . به همین دلیل مراسم تشییع پیکر امام خمینی را پایان انقلاب و لحظه بازگشت انقلابیون از ملکوت به ناسوت و مادیگری تلقی می کند.
در این جا هدف ما نقد اساسی این سخنان نیست و فقط بر سبیل ایجاز می گوییم که خانم عشقی بر خلاف رسالت اگزیستانسیالیستی که داشته است؛ میان تشیع اصیل و شیعی گری تاریخی خلط کرده است و کوربن و به تبع او عشقی فقط به جنبه تنزیهی و قوس صعودی عرفان شیعی نظر داشته اند و عجیب است که از داده ها و نشانه های زیادی که در قول و عمل عارفان مسلمان مبنی بر لزوم توجه به دنیا در همه ابعاد و من جمله در بعد خطیر سیاست و حکومت وجود دارد، چشم پوشیده اند. به راستی خانم عشقی اعتقاد اساسی شیعه به مهدویت و ایجاد حکومت جهانی مستضعفین و صالحان به رهبری امام زمان را چگونه در قاب ذهنیات خویش تحلیل می کند؟!
حتی از لحاظ شرایط عینی و تاریخی نیز شیعیان به یک گونه عمل نکرده اند و امام خمینی(ره) و بسیاری از نخبگان و عاملان انقلاب اسلامی از ابتدا نسبت به کلیت و حتی بسیاری از جزییات طرح خود برای ایجاد حکومت اسلامی اطلاع داشته اند و عامدانه برای آن به پا خاسته اند و بر خلاف نظر ایشان از کارهای سابق خود نیز تعجب نکرده و همچنان سعی در ادامه دادن همان هدف اولیه انقلاب و توسعه و صدور آن دارند. امام خمینی تنها انقلاب نکرد، بلکه به سرعت و البته با دقت تمام، نظام سازی کرد و امروزه نیز امام خامنه ای با هوشیاری تمام در حال تکمیل پروژه دولت سازی و جامعه پردازی بوده و زمینه را برای تمدن نوین اسلامی آماده می کند.
با این همه نمی توان اعتراف نکرد که بسیاری از شیعیان و حتی افراد انقلابی مصداق همان شیعی گری ناقصی هستند که عشقی معرفی می کند. اینان مغروق در آرمان گرایی تنزیهی خود، تنها به نقد و گاه نفی حرکات ایجابی و مثبتی می پردازند که از طرف دلسوزان واقعی انقلاب اسلامی انجام می گیرد. نه تنها قدم مثبتی در مسیر حل مشکلات جامعه و نظام اسلامی برنمی دارند و توان ارائه راهبردها و اداره وضعیت ها را ندارند، بلکه با کشف هر تلاشی برای بهبود وضعیت موجود، شعف انقلابیگری در آنها فوران کرده و به زعم خود تا منهدم ساختن ابنیه شرک و بدعت از پای نمی نشینند.
به امید پردازش جامعه اسلامی در گام دوم انقلاب