دفاع از حقیقت (نقد و بازسازی الگوی حقیقت در عصر مدرن و تاثیر آن در فلسفه سیاسی از دیدگاه هوسرل و اشتراوس)
دفاع از حقیقت
(نقد و بازسازی الگوی حقیقت در عصر مدرن و تأثیر آن در فلسفه ی سیاسی بررسی از دیدگاه هوسرل و اشتراوس)
محمد حسین جمشیدی
مسعود کریمی بیرانوند
منتشر شده در مجله علمی و پژوهشی متافیزیک سال پنجم پاییز و زمستان 1392 شماره 16
چکیده:
هوسرل واشتراوس دوفیلسوفی هستند که درصدد اصلاح تفکّر فلسفی و به تبع آن فلسفه سیاسی برآمدهاند. امّا علیرغم اشتراک نظر درهدف و مبانی، چگونه و چرا هوسرل را در صف خط شکنان مبارزه با فلسفه ی متافیزیکی به اصطلاح سنّتی و اشتراوس را در نقطه مقابل او ورهبر فلسفه گرایی سنتی و محافظه کارانه به شمار میآورند؟ مطابق با روش اندیشه شناختی توماس اسپریگنز، هر چند این استاد و شاگرد آلمانی تبار، دارای دغدغهای مشترک در باب افول تفکر حقیقت جوی فلسفی اند، اما درک متفاوت آنها از ریشه های این بحران و نیز تصوّر حالت کمال مطلوب، مختوم به فلسفه های سیاسی متفاوت و بسا متضاد شده است. برخلاف هوسرل که نوعی اصالت انسان و تفاهم بین الاذهانی را بستر فکری و فرهنگی طرح خود یعنی پدیدارشناسی قرار میدهد، اشتراوس از سرشت طبیعی امور سیاسی و محکوم بودن فلسفه ی سیاسی به قواعد خارج از کنترل انسان سخن می گوید. در نتیجه از پدیدارشناسی هوسرل گونه ای فلسفه سیاسی پسامتافیزیکی منتج میشود که امور سیاسی را در بطن زندگی روزمره و تعاملات و تفاهمات اجتماعی و تاریخی می یابد اما اشتراوس با تکیه بر فلسفه ی سیاسی کلاسیک، محتاطانه به دنبال پاسخگویی به سوالات بنیادین و فراگیر سیاست، در ضمن کنکاش مستمر و فروتنانه در برابر سرشت امور سیاسی است.
واژگان کلیدی: حقیقت، فلسفه، فلسفه ی سیاسی، هوسرل، اشتراوس